سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مال باختگان مضاربه شیرنگی

هر کسی سری به وبلاگهای مرتبط با مضاربه ی شیرنگی بزند، فکر می کند تمام کسانی که در این قضیه دخل داشته اند ـ از سرمایه گذار گرفته تا عاملین و واسطه ها و وبلاگ نویسان و شرکت کنندگان در تالارهای گفتگو ـ طلبه هستند. اگرچه در نگاه اوّل چنین می نماید. ولی باید این حقیقت را ندیده نگرفت که برخی از سرمایه گذاران، اصلا طلبه نبوده اند. به علاوه، بسیاری از سرمایه گذاران طلبه، خود واسطه ای برای آشنایان و دوستانشان بوده اند. به طور مثال، شخصی را می شناسم که چندین میلیون تومان سرمایه گذاری کرده بود، ولی از خودش فقط پانصد هزار تومان داشت. ما بقی را برای رضای خدا و برای اینکه دست چند نفر را گرفته باشد، از طرف دیگران به مضاربه گذاشته بود. جزو واسطه های 14 گانه یا 200 گانه!! هم نبود. قطعا آمار دقیقی در این که این افراد چند نفرند، موجود نیست. ولی با یک حساب سر انگشتی می توان به راحتی فهمید که بسیاری از سرمایه گذاران ـ بخصوص قدیمی ترها ـ چنین بوده اند. حال شما به وبلاگهای ضد ایرانی و ضد دینی سری بزنید. آنهایی که اخبار این قضیه را پوشش می دهند. یا حتی برخی سایتهای رسمی کشور خودمان. در بهترین حالت، اگر این سایتها و وبلاگها، با نظام دینی، و روحانیت عنادی نداشته باشند، برداشت کاملا غلطی از این واقعه دارند. آنها چنان معاندانه می نویسند که گویا طلبه ها موجوداتی بیکار و پولدارند و دائم به دنبال جایی می گردند که پولشان را چند برابر کنند. وقتی کامنتهای این افراد و طرفدارانشان را در سایتهای مذکور می خوانم، یاد آن استاد می افتم که سفارش می کرد به دیگران نگوییم چقدر شهریه می گیریم. چون باور نمی کنند. و ما این واقعه را بارها تجربه کردیم. راستش طلبه و غیر طلبه ندارد. هر کسی که دخلش کفاف خرجش را ندهد به دنبال راههای دیگری برای افزایش دخل می گردد. البته صنف مذهبی ـ و بخصوص طلبه ها ـ همیشه روی این قضیه تاکید داشته اند که این راه کاملا شرعی باشد. کافی است به سراغ یکی از سرمایه گذاران بروید و قرارداد مضاربه ی آقای شیرنگی را از او بگیرید و بخوانید تا متوجه اوج این حساسیت بشوید. ماده ها و تبصره هایی که همه گویای اهتمام واسطه ها به شرعی بودن این قضیه هستند؛ مراجعه ی پیاپی واسطه ها به علمای قم برای تایید شرعی و قانونی بودن این قرارداد و ... جای هیچ شکی را باقی نمی گذارد که اینها انسانهایی متدین هستند که دنبال پول حلال می گردند. و البته نه از باب طمع ورزی، که از باب نیاز و احتیاج مبرم. آن هم در فضایی که تقریبا هیچ کدام از دستگاههای مسؤول ـ بجز یکی دو تا ـ مشکل اقتصادی طلاب را جدی نگرفته اند.
حال شما منصفانه قضاوت کنید. وقتی معاندان با دین دارند در وبلاگها و سایتهای خود از این قضیه علیه دین و روحانیت استفاده ابزاری می کنند، و وقتی خبرگزاری های رسمی کشورمان با بی انصافی تمام اخبار این قضیه را تحریف می کنند و حاضر نیستند حتی آنرا اصلاح نمایند، آیا انصاف است که من و شما ـ طلبه یا غیر طلبه ـ بیاییم و در تالارهای گفتگو به این جو دامن بزنیم و آتش این دشمنی را شعله ور تر کنیم؟! البته تجربه نشان داده است که همیشه عده ای هستند که به اسم طلبه ها و مذهبی ها کامنتهایی سراسر اهانت و فحاشی می گذارند تا جو را متشنج کنند. این را هر کسی که مدتی با اینترنت کلنجار رفته باشد، به خوبی می فهمد و نیاز به استدلال ندارد. خبرهایی هم به دستمان رسیده است که برخی از این کامنت نویسان دو تالار معروف این قضیه، اصلا طلبه نیستند و فقط دنبال جوسازی می باشند. البته شاید نه به قصد معاندت با دین و مذهب، که به قصد رسیدن به چندرغاز پول بی زبان دنیا!
با تاکیدهای فراوانی که از قبل کرده ایم، باز از شما می خواهیم، از هر گونه پیام یا خبر یا کامنتی که صرفا شایعه یا حدس و گمان بوده، و هیچ دلیلی برایش ندارید، به شدت بپرهیزید. برای روز قیامت هم بهانه ای بگذارید. اگر طلبه هستید، به حقّ نان و نمکی که از سهم امام معصوم خورده اید. و اگر نیستید به حقّ دین و مذهبی که دارید. از این بترسید که این اعمال به ظاهر کوچک، مانع دینداری عده ای خارج یا داخل کشور شود. از این بترسید که دشمنان اسلام از این تفرقه های پوچ سوء استفاده کنند. از این بترسید که روز قیامت سر افکنده نزد خدای متعال حاضر شوید. حال این شما، این ایمان و تقوا و این هم مال دنیا ـ آن هم از نوع به باد رفته!! ـ کدام را ترجیح می دهید؟


نوشته شده در  پنج شنبه 87/4/13ساعت  1:23 صبح  توسط مال باخته 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بک آپ
چه کردی؟!
سخن واسطه ها
صدای حقیقت
تسلیت
چهارده
سیزده
دوازده
یازده
10
9
هشت
هفت
شش
پنج
[همه عناوین(19)]