همه می دانیم که تیم پیگیری مطالبات، نماینده ی سرمایه گذاران بوده، هیچ تبانی با آقای شیرنگی ندارند. دست کم، نویسنده ی این متن، با شناختی که از نمایندگان جدید دارد، می داند که هیچ تبانی در کار نیست. وقتی این نمایندگان، همکاری افرادی مثل آقایان موسوی و جمالی را تأیید می کنند و وقتی خود این افراد، به خاطر کوتاهی های سهوی و اعتمادهای بی جا که به آقای شیرنگی نموده اند، خود را در جمع سرمایه گذاران حاضر می کنند و هر گونه زحمتی را به جان می خرند و صداقتشان را عملا نشان می دهند، دیگر شکی نمی ماند که هر سخنی که خلاف این باشد، کذب محض است و قابل اعتماد نیست. مخالفان نمایندگان پیگیری و واسطه های مذکور، اگر حرفی برای گفتن داشتند، باید به خود این جرأت را می دادند که برای اعلام حقیقت مدّعای خود، در جمع سرمایه گذاران حاضر شده، حرفهایشان را مستند بزنند. این کوتاهی هیچ توجیهی ندارد جز اینکه آقایان فقط ادعا می کنند و حقیقتی وراء شعارهایشان نیست. همه ی خوانندگان منصف هم آن قدر باهوش هستند که فریب ظاهر دین مدار این مخالفان را نخورند. بخصوص که این افراد به جای اینکه در دنیای حقیقی خود را نشان دهند و با همکاری، نقد سازنده و هر کمک دیگر در حل مشکل قدمی بردارند، یل میدان مجازی شده اند و ایجاد تنش می کنند. این حقیر قصد پیش داوری در کار نمایندگان یا واسطه ها را ندارم. ولی هر خواننده ی منصفی قبول می کند که تیم پیگیری تا به حال چه زحمتهای شبانه روزی که برای حلّ این معضل نکشیده اند. و مخالفان لجوج، جز حیله گری و مظلوم نشان دادن جناب شیرنگی ـ آن هم بدون مدرک و سند ـ هیچ کاری نکرده اند.
 خوب است نمونه هایی از هوچی گری های آنها را بیان کنیم تا خود شما قضاوت نمایید.
_آنها در وبلاگشان، به قطع اموال آقای شیرنگی را 17 میلیارد تومان ذکر کرده اند و ادعا می کنند که آقایان ستاد پیگیری اشتباه می کنند که این اموال کمتر است. در صورتی که بررسی های متعددی که آقایان و دیگر سرمایه گذاران نموده اند، نشان از این دارد که این اموال واقعا بسیار کمتر از مقدار مذکور است. لذا احتمال وجود اموالی که آقای شیرنگی در طول این سالها جمع نموده و اعلام ننموده است، بسیار می نماید. بخصوص که بدون کار اقتصادی ـ حد اقل در سالهای گذشته ـ ادامه ی این کار حتی با گردش اصل سرمایه غیر ممکن می نماید.
_ آقایان به اصطلاح حقیقت گو، در وبلاگشان ادعا کرده اند که غیر از 14 نماینده مذکور، بقیه ی واسطه ها، نیم یا یک درصد پورسانت یا حق واسطگی می گرفتند. حق این است که آقایان واسطه اصلی، اعلام کرده بودند که اگر کسی مبلغ سرمایه اش را به حد خاصی برساند ـ 20 یا 50 میلیون تومان ـ یا بتواند با دوستانش یکجا چنین سرمایه ای را در کار مضاربه قرار دهد، به جای 5% علی الحساب، 5/5 یا 6 درصد سود به آنها می دهند. طبق قرارداد ویژه، این مبلغ می بایست به همه ی سرمایه گذارانی که پولشان را به این واسطه می دادند می رسید. و در بسیاری موارد چنین بوده است. البته اگر برخی آقایان در این قضیه تقصیری انجام داده اند و حق را به زیردستانشان نگفته اند، خودشان گناهکار و مدیونند و ربطی به مضاربه و واسطه های اصلی ندارد. پس اعلام این نیم درصد یا یک درصد به عنوان پورسانت، مغالطه و کذب محض است.
_ آقایان می گویند: چون بر در و دیوار محل جلسه ی روز جمعه، از وبلاگ طلبکاران تبلیغ شده بود، یعنی گردانندگان این وبلاگ، با واسطه های مذکور، تبانی کرده اند و از طرف سرمایه گذاران حرف نمی زنند. این هم یک مغالطه ی دیگر که در سخن گردانندگان این وبلاگ حقیقت نما!! آشکار است. بله، وبلاگ طلبکاران، حتما با ستاد پیگیری مطالبات هماهنگ است و اخبار خاص مربوط به زحمتهای بی وقفه ی آنها را منتشر و نقد و تحلیل می کند. ولی از کجای این قضیه می فهمید که آنها تبانی مخفی کرده اند تا اموال سرمایه گذاران را چپاول کنند و نگذارند به جنابعالی چیزی برسد؟؟ اتفاقا این نشانه ی خوبی است بر این مدّعا که آقایان واسطه ها دارند با ستاد پیگیری و سرمایه گذاران همکاری تمام و کمال را انجام می دهند.
_ نویسنده یا نویسندگان وبلاگ مخالفان، خواستار این شده اند که نویسنده ی طلبکاران خود را معرفی کند. خب فرض کنیم معرفی کرد و یا یکی از نماینده ها بود و یا یکی از سرمایه گذاران. ثمّ ماذا؟؟! این که آن فرد چه سخنانی را مطرح می کند مهم تر است یا این که او کیست؟؟ منصف باشید. شما اگر نقدی به تحلیلهای این وبلاگ دارید، بیان کنید. لطفا فقط ادعا هم نفرمایید. خوب و مستند نقد کنید. از تخریب و هوچی گری هم بپرهیزید. چه کار دارید که این طلبکاران را آقای الف می گرداند یا آقای ب؟! البته و صد البته که نویسنده طلبکاران هر کسی هست، با ستاد پیگیری در تماس کامل است و اخبار خاص را سریعا از آنها به سرمایه گذاران منتقل می کند.
در پایان از مخالف مذکور می خواهیم، اگر کار خاصی در حلّ مشکل سرمایه گذاران انجام داده است یا راه مفیدی به نظرش می رسد، بیان کند و با وعده سر خرمن دادن وقت و فکر مالباختگان را مشغول سخنان بی اثر نکند. واقعا اگر ایده ی دیگر دارد، بیان کند. سرمایه گذاران خودشان داور هستند و بهتر می توانند حق را از ناحق بشناسند.